گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر کوثر
جلد پنجم
[سورة إبراهیم ( 14 ): الآیات 35 الی 41




اشاره
وَ إِذ قالَ إِبراهِیم رَب اجعَل هَذَا البَلَدَ آمِناً وَ اجنُبنِی وَ بَنِی أَن نَعبُدَ الَأصنامَ ( 35 ) رَب إِنَّهُن أَضلَلنَ کَثِیراً مِنَ النّاس فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّه مِنِّی
وَ مَن عَصانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیم ( 36 ) رَبَّنا إِنِّی أَسکَنت مِن ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیرِ ذِي زَرعٍ عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّم رَبَّنا لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجعَل
أَفئِدَةً مِنَ النّاس تَهوِي إِلَیهِم وَ ارزُقهُم مِنَ الثَّمَرات لَعَلَّهُم یَشکُرُونَ ( 37 ) رَبَّنا إِنَّکَ تَعلَم ما نُخفِی وَ ما نُعلِن وَ ما یَخفی عَلَی اللّه مِن
( شَیءٍ فِی الَأرض وَ لا فِی السَّماءِ ( 38 ) الحَمدُ لِلّه الَّذِي وَهَبَ لِی عَلَی الکِبَرِ إِسماعِیلَ وَ إِسحاقَ إِن رَبِّی لَسَمِیع الدُّعاءِ ( 39
( رَب اجعَلنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَ مِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنا وَ تَقَبَّل دُعاءِ ( 40 ) رَبَّنَا اغفِر لِی وَ لِوالِدَي وَ لِلمُؤمِنِینَ یَومَ یَقُوم الحِساب ( 41
صفحه : 619
( و هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگارا، این شهر را ایمن بگردان و من و فرزندانم را از این بتها را پرستش کنیم دور کن ( 35
پروردگارا، آنها بسیاري از مردم را گمراه ساختند، پس هر کس از من پیروي کند او از من است و هر کس مرا نافرمانی کند همانا
( تو آمرزنده و مهربانی ( 36
پروردگارا، من برخی از فرزندانم را در درهاي بیآب و علف، نزد خانه با احترام تو سکونت دادم، پروردگارا، تا نماز را برپا دارند،
( پس دلهایی از مردم را چنان کن که به آنان میل کنند و آنان را از میوهها روزي بده، باشد که سپاسگزاري کنند ( 37
( پروردگارا، تو آنچه را پنهان کنیم و آنچه را آشکار سازیم، میدانی و چیزي نه در زمین و نه در آسمان بر خدا پنهان نمیماند ( 38
صفحه 397 از 423
( ستایش خداي را که در پیري اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، همانا پروردگارم شنونده دعاست ( 40
( پروردگارا، مرا برپا دارنده نماز کن و از فرزندانم هم، پروردگارا و دعاي مرا بپذیر ( 40
( پروردگارا در روزي که حساب برپا میشود، من و پدر و مادرم و مؤمان را بیامرز ( 41
نکات ادبی
دورم کن. جنب و أجنب و جنّب به یک معناست. « اجنبنی » -1
برمیگردد و اسناد اضلال به اصنام یک اسناد مجازي است. « الاصنام » به « انّهن » -2 ضمیر
با احترام، با شکوه، اطلاق محرّم یا « المحرّم » -4 « اسکنت ناساً من ذرّیّتی » : حذف شده و تقدیر آن چنین است « اسکنت » -3 مفعول
حرام به بیت خدا یا به جهت احترام آن یا به جهت حرام بودن تعرض به مجرمان در آنجاست.
است و فصل به ندا اشکالی ندارد. « اسکنت » متعلق به « لیقیموا » -5
صفحه : 620
قلبها. « فؤاد » جمع « افئده » -6
میل میکند، از هوي به معناي افتادن از بالا به پایین است. « تهوي » -7
تفسیر و توضیح
36 ) وَ إِذ قالَ إِبراهِیم رَب اجعَل ... در این بخش از آیات برخی از دعاهاي حضرت ابراهیم را نقل میکند و در لابلاي - آیات ( 35
آن مطالبی را از قول ابراهیم میآورد که توضیح داده خواهد شد.
نخستین دعایی که در اینجا از ابراهیم نقل میشود این است که میگوید: خدایا این شهر را محل امن قرار بده. البته در اینجا به
آمده، در اولی عنایت روي امنیّت « ربّ اجعل هذا بلدا آمنا » و در سوره بقره آیه 126 به صورت « ربّ اجعل هذا البلد آمنا » صورت
است و در دومی عنایت روي شهر بودن است و معلوم میشود که بالاترین نعمت که مقدمه هر نعمتی است نعمت امنیّت است و
ابراهیم که پیش بینی میکند که شهر مکه محل توجه خداشناسان خواهدبود و از هر سوي بدانجا رهسپار خواهند شد، از خدا
میخواهد که آن شهر را شهر امن قرار بدهد. این درخواست مربوط به امن بودن تکوینی مکه نیست چون میدانیم که در طول
تاریخ بارها در آن شهر جنگ و ناامنی رخ داده است بلکه مربوط به امنیت تشریعی است، یعنی ابراهیم از خدا میخواهد که از نظر
تشریعی مکه را محل امن قراربدهد و هر کس وارد آنجا شد از نظر تشریعی در امان باشد و کسی حق نداشته باشد که متعرض او
گردد تا وقتی که از آنجا بیرون آید.
این درخواست ابراهیم پذیرفته شد و خداوند درباره شهر مکه چنین حکم داد که کسی حق ندارد در مکه متعرض کسی باشد اگر
چه او مجرم و محکوم به حدّ باشد و باید صبر کنند تا او از حرم بیرون شود سپس حدّ را اجرا کنند:
وَ مَن دَخَلَه کانَ آمِناً (آل عمران/ 97 ) و هر کس وارد آنجا (مکه) شود در امان خواهد بود.
دعاي بعدي ابراهیم این است که میگوید: خدایا، من و پسرانم را از این بتها را
صفحه : 621
پرستش کنیم دور ساز. منظور از پسران همان اسماعیل و اسحاق است و این دعا براي تثبیت خداشناسی و دوام فیض الهی و نوعی
اعلام انزجار از بت پرستی است، و گرنه آنان بت پرست نبودند و اضافه میکند که این بتها بسیاري از مردم را گمراه کردند، یعنی
وسیله گمراهی آنان شدند، چون بتهاي بیجان که از خود قدرتی ندارند که مردم را گمراه کنند ولی مردم با پرستش آنها گمراه
صفحه 398 از 423
شدند و این بتها مایه گمراهی آنان بود.
پس از این بیان، ابراهیم مرزهاي ایمان را مشخص میکند و میفرماید: هر کس از من پیروي کند او از من است، یعنی دین او مورد
قبول است و هر کس مرا نافرمانی کند، خدایا تو آمرزنده و مهربانی، یعنی سرانجام او را تو تعیین خواهی کرد و تو میتوانی از او
درگذري و او را مورد لطف خود قرار بدهی. در واقع این جمله ابراهیم نوعی شفاعت گنهکاران در پیشگاه خداوند است. بنابراین
منظور از کسانی که ابراهیم را نافرمانی کردند، گنهکاران از امّت اوست.
38 ) رَبَّنا إِنِّی أَسکَنت مِن ذُرِّیَّتِی ... ابراهیم در این آیه به خدا عرض حال میکند و این هنگامی بود که ابراهیم همسر - آیات ( 37
خود هاجر و پسر خود اسماعیل را به همان درهاي که کعبه در آنجا قرار داشت آورده بود. البته کعبه را نخستین بار حضرت آدم در
آن محل ساخته بود و بعدها ابراهیم آن را تجدید بنا کرد.
هاجر کنیز ساره همسر ابراهیم بود و ابراهیم با موافقت ساره با او ازدواج کرد و او اسماعیل را به دنیا آورد. ساره از ابراهیم خواست
که آنها را به شهر دیگري ببرد و ابراهیم طبق وحی الهی مأمور شد که هاجر و اسماعیل را به مکه ببرد و این یکی از امتحانهاي الهی
بود که او مأمور میشود زن و بچهاش را در یک دره بیآب و علف به امید خدا رها کند و خود از آنجا برود. وقتی هاجر و
اسماعیل را آنجا آورد و به آنها گفت که آنان را در آنجا رها خواهد کرد، هاجر گفت: آیا این به امر خداست! ابراهیم پاسخ داد:
آري. هاجر گفت: پس به لطف خدا امیدوار هستم و لذا پس از آنکه ابراهیم از آنجا رفت و آب و غذاي هاجر و اسماعیل تمام
شد، آنان هفت بار میان صفا و مروه به دنبال آب رفت و آمد کردند و بالاخره زیر پاي اسماعیل چاه زمزم جوشید و از آنجا آب
خوردند و کاروانی از آنجا عبور میکرد آنان به این مادر و پسر
صفحه : 622
غذا دادند و کسانی به سبب پیدایش آب در آنجا ساکن شدند و آن منطقه مسکونی شد.
به هر حال وقتی ابراهیم زن و بچهاش را به آنجا آورد دلش به حال آنان سوخت و خطاب به خداوند گفت: پروردگارا، من بعضی
از خانواده و ذریهام را در یک وادي بی آب و علف نزد خانه شکوهمند تو سکونت دادم تا آنان نماز را به پا دارند پس کسانی از
مردم را به آنان مهربان کن و آنان را از میوهها روزي بده، باشد که سپاسگزاري کنند.
از این آیه به روشنی معلوم میشود که کعبه پیش از ابراهیم وجود داشت و همانطور که گفتیم به وسیله آدم ساخته شده بود، بعدها
که ابراهیم به مکه برگشت و اسماعیل هم جوان نیرومندي شده بود، آن خانه را تجدید بنا کرد (رجوع شود به تفسیر آیه 127 از
سوره بقره).
این ابراهیم زن و بچه خود را در آن مکان اسکان داد، براي آن بود که آن مکان آباد شود و خانه خدا تجدید بنا گردد و مردم از
هر سوي به آنجا بشتابند و آنجا محل عبادت خدا به عمل آید و اقامه نماز گردد و لذا میفرماید: این کار را کردم تا فرزندانم نماز
را به پا دارند.
این ابراهیم از خدا میخواهد دلهاي برخی از مردم را به خانواده او مهربان کند، نشان میدهد که استفاده از دیگران و کمک گرفتن
از آنها با توحید و توکّل منافات ندارد و انسان میتواند در عین توکّل، از واسطههاي گوناگون هم استفاده کند.
همچنین در دعاي ابراهیم آمده که خدایا آنان را از میوهها روزي بده، معلوم است که مکه از آغاز تاکنون به خاطر شرایط
جغرافیایی، درخت میوه و حتی گندم ندارد ولی به برکت دعاي ابراهیم انواع میوها از شهرهاي دور و نزدیک به آنجا آورده
میشود و میوه و غذا به وفور در مکه وجود دارد.
در آیه بعدي به عنوان اظهار ادب به پیشگاه خداوند چنین ادامه میدهد که خدایا تو آنچه را که پنهان میکنیم و آنچه را که
آشکار میسازیم، میدانی و براي خدا چیزي نه در زمین و نه در آسمان پنهان نمیماند.
صفحه 399 از 423
این یکی از آداب دعاست که به هنگام دعا باید از صفات برجسته خداوند یاد
صفحه : 623
کرد و ابراهیم چنین کرد و ما باید ادب دعا را از ابراهیم بیاموزیم. البته ممکن است جمله (و ما یخفی علی الله من شیء) سخن خدا
باشد که به عنوان جمله معترضه در وسط سخنان ابراهیم آمده است ولی سیاق آیات بیشتر این وجه را تقویت میکند که این جمله
نیز از سخنان ابراهیم باشد و او خواسته خدا را با این صفت یاد و ستایش کند.
در عین حال که خدا از درون انسان خبر دارد، شایسته است که انسان در مقام دعا حاجتهاي خود را به زبان بیاورد. امام صادق (ع)
«1». فرمود: خدا میداند که بندهاش چه میخواهد ولی دوست دارد که حوائج خود را شرح دهد
41 ) الحَمدُ لِلّه الَّذِي وَهَبَ لِی عَلَی الکِبَرِ إِسماعِیلَ وَ إِسحاقَ ... این جمله نیز سخن ابراهیم است ولی دنباله سخنان قبلی - آیات ( 39
او نیست بلکه میان آن سخنان و این جملات، سالها فاصله بوده است، زیرا که سخنان قبلی را هنگامی بیان کرد که هاجر و اسماعیل
خردسال را به مکه آورد و در آن هنگام هنوز اسحاق به دنیا نیامده بود و در این جمله از اسحاق نام میبرد.
ابراهیم در جوانی و میانسالی فرزندي نداشت و خدا به عنوان یک معجزه و کرامت در پیري به او دو پسر داد. اسماعیل در نود و نه
سالگی ابراهیم و اسحاق در صد و دوازده سالگی او به دنیا آمدند و ابراهیم که سالیان دراز از نعمت فرزند محروم بود در پیري این
نعمت را به دست آورد و لذا خدا را به خاطر این نعمت ستایش میکند و میگوید: حمد خدا را که در پیري اسماعیل و اسحاق را
به من هدیه کرد، همانا خداوند شنونده دعاست. معلوم میشود که ابراهیم همواره از خدا طلب فرزند میکرده و چون اسماعیل و
اسحاق به دنیا آمدند، دعاي خود را مستجاب شده یافت و لذا میگوید خداوند شنونده دعاست.
پس از این سپاس و ستایش، باز خدا را میخواند و از او درخواست میکند که پروردگارا، من و برخی از نسل مرا بپادارنده نماز
کن، پروردگارا دعاي مرا مستجاب نما. معلوم میشود که نماز و رابطه با خدا براي ابراهیم بالاترین ارزشها را داشته است که آن را
براي خود و ذریهاش از خدا میخواهد. این این دعا را براي خود و
-----------------------------------
[.....] . 1)- اصول کافی، ج 2، ص 476 )
صفحه : 624
برخی از نسل خود میکند و نه همه آنها، براي آن است که او میدانست که همه فرزندان و ذریه او موحّ د و خداشناس نخواهند
بود، چون بعید است که نسل یک نفر تا روز قیامت همگی یک حالت داشته باشند و لذا دعایی میکند که قابل اجابت باشد.
در دعاي بعدي اظهار میدارد که پروردگارا، من و پدر و مادرم و مؤمنان را در روزي که حساب برپا میشود یعنی روز قیامت،
بیامرز.
از این ابراهیم در اینجا براي پدر و مادر خود طلب آمرزش میکند، معلوم میشود که پدر و مادر او موحّ د و خداشناس بودهاند،
چون استغفار براي مشرکان جایز نیست و ابراهیم یک بار به آزر عموي خود وعده استغفار داد و چون او ایمان نیاورد از او بیزاري
جست:
ما کانَ لِلنَّبِی وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَن یَستَغفِرُوا لِلمُشرِکِینَ وَ لَو کانُوا أُولِی قُربی مِن بَعدِ ما تَبَیَّنَ لَهُم أَنَّهُم أَصحاب الجَحِیم.ِ وَ ما کانَ استِغفارُ
114 ) پیامبر و کسانی را که - إِبراهِیمَ لِأَبِیه إِلّا عَن مَوعِدَةٍ وَعَدَها إِیّاه فَلَمّا تَبَیَّنَ لَه أَنَّه عَدُوٌّ لِلّه تَبَرَّأَ مِنه إِن إِبراهِیمَ لَأَوّاه حَلِیم (توبه/ 113
ایمان آوردهاند، نشاید که براي مشرکان طلب آمرزش کنند اگر چه از نزدیکان باشند پس از آنکه براي آنها روشن شد که آنان
اهل دوزخند. و آمرزش خواهی ابراهیم براي پدرش نبود مگر به سبب وعدهاي که به او داده بود و چون معلوم شد که او دشمنی
براي خداست از او بیزاري جست، همانا ابراهیم بسیار آه کشنده و بردبار بود.
صفحه 400 از 423
به او « اب» توجه کنیم که در این آیات سخن از استغفار ابراهیم براي عموي بت پرست اوست که آزر نام داشت و اطلاق کلمه
تنها به پدري که انسان از صلب او به دنیا آمده گفته میشود « والد » میگویند، ولی « اب» مشکلی ندارد چون عربها به عمو و جدّ نیز
خود طلب آمرزش میکند. به خصوص این این دعا در زمان پیري ابراهیم و پس از « والدین » و لذا در آیه مورد بحث ابراهیم براي
تولد اسماعیل و اسحاق بوده و آیه سوره توبه نمیتواند ناظر به این دعا باشد. (براي توضیح بیشتر رجوع شود به تفسیر آیات 113 و
114 از سوره توبه).
صفحه : 625
[ [سورة إبراهیم ( 14 ): الآیات 42 الی 45
اشاره
وَ لا تَحسَ بَن اللّهَ غافِلًا عَمّا یَعمَل الظّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُم لِیَوم تَشخَص فِیه الَأبصارُ ( 42 ) مُهطِعِینَ مُقنِعِی رُؤُسِهِم لا یَرتَدُّ إِلَیهِم طَرفُهُم وَ
أَفئِدَتُهُم هَواءٌ ( 43 ) وَ أَنذِرِ النّاسَ یَومَ یَأتِیهِم العَذاب فَیَقُول الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنا أَخِّرنا إِلی أَجَل قَرِیب نُجِب دَعوَتَکَ وَ نَتَّبِع الرُّسُلَ أَ وَ لَم
تَکُونُوا أَقسَ متُم مِن قَبل ما لَکُم مِن زَوالٍ ( 44 ) وَ سَ کَنتُم فِی مَساکِن الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَ هُم وَ تَبَیَّنَ لَکُم کَیفَ فَعَلنا بِهِم وَ ضَ رَبنا لَکُمُ
( الَأمثالَ ( 45
( و خداوند را از آنچه ستمگران میکنند، غافل مپندار، همانا آنان را تا روزي که دیدگان در آن خیره شوند، به تأخیر میاندازد ( 42
( شتابان سرهاي خود را بالا گرفته چشمشان بر هم نمیخورد و دلهایشان (از امید) خالی است ( 43
و مردم را بیم ده از آن روزي که عذاب به سوي آنان میآید، پس کسانی که ستم کردهاند میگویند: پروردگارا، ما را تا زمانی
نزدیک مهلت بده تا دعوت تو را اجابت کنیم و از پیامبران پیروي نماییم. آیا شما پیش از این سوگند نخوردید که شما را زوالی
( نیست! ( 44
و در خانههاي کسانی که به خویشتن ستم کردند، ساکن شدید و براي شما معلوم شد که با آنان چه کردیم و براي شما مَثَلها زدیم
(45)
نکات ادبی
خیره میشود، پلکها روي هم قرار نمیگیرد. شخوص در اصل به معناي توجه داشتن به یک نقطه دور است و در « تشخص » -1
اینجا منظور همان خیره شدن است.
میباشد. « یؤخرهم » هر دو حال از ضمیر « مقنعی » شتابان، در حال روي آوردن. این کلمه و کلمه « مهطعین » -2
در حالی که سرهایشان را بالا گرفتهاند. منظور بیان نگرانی شدید آنهاست. « مقنعی رؤوسهم » -3
برنمی گردد. « لا یرتدّ » -4
چشم آنان. طَرف هم به چشم و هم به پلک گفته میشود. « طَرفهم » -5
خالی. منظور خالی بودن قلب آنها از امید و شادي است. « هواء » -6
صفحه : 626
و به سبب التقاء ساکنین مکسور شده است. « نتّبع » مجزوم است به جهت قرار گرفتن در جواب امر. و همینطور است « نجب » -7
را فاعل آن گرفت چون ما قبل کیف در آن عمل نمیکند و « کیف » و نمیتوان « تبیّن لکم فعلنا بهم » : مقدّر است « تبیّن » -8 فاعل
صفحه 401 از 423
صدارت طلب است.
تفسیر و توضیح
43 ) وَ لا تَحسَ بَن اللّهَ غافِلًا عَمّا یَعمَل الظّالِمُونَ ... تهدید شدیدي درباره ستمگران است و سرنوشت شوم و ذلت بار آنان - آیات ( 42
را در روز قیامت بیان میکند. گاهی انسان از خود میپرسد چرا ظالمان و ستمگران به سبب ظلمشان از سوي خداوند مجازات
نمیشوند! این آیه پاسخ به این سؤال است، میفرماید: خدا را از آنچه ستمگران میکنند غافل مپندار، زیرا که خدا کیفر آنها را به
روز قیامت واگذار کرده است، همان روزي که چشمها در آن خیره میشود و آنان شتابان از قبرهاي خود بیرون میآیند و
سرهایشان بالاست و نمیتوانند پلکها را روي هم بگذارند و این از شدت خوف و هراسی است که در محشر به آنان چیره خواهد
شد و با نگرانی شدید سرهاي خود را بالا خواهند گرفت تا ببینند چه حکمی درباره آنان داده میشود.
دیگر این دلهاي آنان خالی از امید و شادمانی است و خود را در برابر عذاب الهی مییابند.
این آنان در آمدن به محشر شتاب خواهند کرد به سبب همان نگرانی شدید است و میخواهند هر چه زودتر از سرنوشت خود آگاه
شوند:
یَومَ یَخرُجُونَ مِنَ الَأجداث سِراعاً کَأَنَّهُم إِلی نُصُب یُوفِضُونَ خاشِعَۀً أَبصارُهُم تَرهَقُهُم ذِلَّۀٌ ذلِکَ الیَوم الَّذِي کانُوا یُوعَدُونَ (معارج/
44 ) روزي که از قبرها به سرعت خارج میشوند گویا که آنان به سوي نشانههایی میشتابند، در حالی که چشمهایشان از -43
وحشت خیره شده، خواري و زبونی آنان را فرا گرفته است. این همان روزي است که آنان وعده داده میشدند.
45 ) وَ أَنذِرِ النّاسَ یَومَ یَأتِیهِم العَذاب ... به دنبال ترسیم صحنهاي از شرمندگی و حالت ذلت کافران و ستمگران در روز - آیات ( 44
قیامت، به پیامبر اسلام (ص)
صفحه : 627
دستور میدهد که کافران را از روز فرا رسیدن مرگ که روز عذاب و آغاز بدبختیهاي آنان است، بیم دهد. در آن روز ستمگران
میگویند: پروردگارا، ما را تا زمانی نزدیک مهلت بده تا دعوت تو را اجابت کنیم و از پیامبران پیروي نماییم. ولی هیهات که دیگر
زمان تکلیف و عمل پایان یافته و راه بازگشت وجود ندارد. این آن روز را به روز مرگ تفسیر کردیم و نه روز قیامت، به خاطر
است که به معناي مهلت خواستن و به تأخیر انداختن است و این درخواست با روز مرگ تناسب دارد و اگر آن روز را « اخّرنا » کلمه
معنا کنیم یعنی ما را به دنیا برگردان و این خلاف ظاهر است. « ردّنا » را به « اخّرنا » روز قیامت بگیریم باید
این آیه نظیر آیه دیگري است که در زیر میخوانید و آن مربوط به روز مرگ است:
وَ أَنفِقُوا مِن ما رَزَقناکُم مِن قَبل أَن یَأتِیَ أَحَ دَکُم المَوت فَیَقُولَ رَب لَو لا أَخَّرتَنِی إِلی أَجَل قَرِیب فَأَصَّدَّقَ وَ أَکُن مِنَ الصّالِحِینَ وَ لَن
11 ) و از آنچه به شما روزي دادهایم انفاق کنید پیش از آنکه - یُؤَخِّرَ اللّه نَفساً إِذا جاءَ أَجَلُها وَ اللّه خَبِیرٌ بِما تَعمَلُونَ (منافقون/ 10
یکی از شما را مرگ فرارسد پس بگوید: پروردگارا، چرا مرگ مرا تا زمان نزدیکی به تأخیر نیانداختی تا صدقه بدهم و از صالحان
باشم! هرگز خداوند مرگ کسی را هنگامی که اجلش فرارسد، به تأخیر نمیاندازد و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است.
البته طبق برخی از آیات، در روز قیامت نیز کافران آرزوي بازگشت به دنیا را خواهند داشت:
وَ لَو تَري إِذ وُقِفُوا عَلَی النّارِ فَقالُوا یا لَیتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَ ذِّبَ بِآیات رَبِّنا وَ نَکُونَ مِنَ المُؤمِنِینَ (انعام/ 27 ) و اگر آنها را ببینی که بر آتش
نگهداشته شدهاند (شگفت زده خواهی شد) آنان گویند: اي کاش به دنیا برگردانیده میشدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب
نمیکردیم و از مؤمنان میشدیم.
در ادامه آیه مورد بحث، در پاسخ ظالمان که از خدا درخواست مهلت میکنند، گفته میشود: آیا شما نبودید که سوگند
صفحه 402 از 423
میخوردید که شما را زوالی نیست! یعنی روز جزا را تکذیب میکردید و میگفتید با مرگ همه چیز تمام میشود و تا هستیم
صفحه : 628
نعمتهاي موجود را از دست نخواهیم داد. و آیا شما نبودید که در خانههاي کسانی که پیش از شما بودند و بر خود ستم کردند،
ساکن شدید و این در حالی بود که بر شما معلوم شده بود که با آنان چه کردیم و چگونه آنان را کیفر دادیم و براي شما مَثَلها
زدیم تا بیدار شوید. با این همه، شما عبرت نگرفتید و پند نیاموختید.
[ [سورة إبراهیم ( 14 ): الآیات 46 الی 52
اشاره
وَ قَد مَکَرُوا مَکرَهُم وَ عِندَ اللّه مَکرُهُم وَ إِن کانَ مَکرُهُم لِتَزُولَ مِنه الجِبال ( 46 ) فَلا تَحسَ بَن اللّهَ مُخلِفَ وَعدِه رُسُلَه إِن اللّهَ عَزِیزٌ ذُو
( انتِقام ( 47 ) یَومَ تُبَدَّل الَأرض غَیرَ الَأرض وَ السَّماوات وَ بَرَزُوا لِلّه الواحِدِ القَهّارِ ( 48 ) وَ تَرَي المُجرِمِینَ یَومَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الَأصفادِ ( 49
( سَرابِیلُهُم مِن قَطِران وَ تَغشی وُجُوهَهُم النّارُ ( 50
لِیَجزِيَ اللّه کُل نَفس ما کَسَ بَت إِن اللّهَ سَرِیع الحِساب ( 51 ) هذا بَلاغ لِلنّاس وَ لِیُنذَرُوا بِه وَ لِیَعلَمُوا أَنَّما هُوَ إِله واحِ دٌ وَ لِیَذَّکَّرَ أُولُوا
( الَألباب ( 52
و همانا نیرنگ خود را به کار بردند و نیرنگ آنها نزد خداست و چنین نیست که نیرنگشان به گونهاي باشد که کوهها از آن از جا
( کنده شود ( 46
( پس خدا را چنین مپندار که از وعدهاي که به پیامبرانش داده تخلف کند، همانا خداوند، پیروز و انتقام گیرنده است ( 47
( روزي که زمین به زمین دیگري تبدیل گردد و آسمانها نیز و آنان در برابر خداي یگانه قهار ظاهر میشوند ( 48
( و گنهکاران را بینی که در آن روز در بندها به هم بسته شدهاند ( 49
( لباسهایشان از قطران است و آتش صورتهایشان را میپوشاند ( 50
( تا خداوند هر کس را آنچه را که انجام داده جزا دهد، همانا خداوند زود حساب کننده است ( 51
( این، پیامی براي مردم است و تا به وسیله آن بیم داده شوند و بدانند که او معبودي یگانه است و صاحبان اندیشه پند گیرند ( 52
نکات ادبی
حیله، نیرنگ و در نسبت به خدا چاره جویی و مقابله با نیرنگ. « مکر » -1
لام جحد آمده و این لام که مکسور است معمولا بعد از نفی « لتزول » براي نفی است چون پس از آن در « و ان کان » در « ان » -2
و « و ما کان اللّه لیعذبهم » : میآید، مانند
صفحه : 629
آمده است. گفته شده که (ان) « ما کان مکرهم » و کان در این موارد تامّه است و لذا در بعضی از قرائتها و « و ما کان اللّه لیذرهم »
مخفف از مثقله است ولی هیچ کدام از این دو احتمال قرینه ندارد، بخصوص وجه سوم « ان » شرطیه وصلیه است و نیز گفته شده که
و در اینجا مکسوره است. « و ان کانوا من قبل لفی ضلال » : که احتیاج به لام فارقه دارد و لام فارقه باید مفتوح باشد، مانند
است، یعنی انتقام الهی در چنین روزي محقق خواهد شد. « انتقام » متعلق به « یوم تبدّل » -3
اولی است و تقدیر آن چنین است: « الارض » عطف به « السموات » -4
صفحه 403 از 423
.« و السموات غیر السموات »
آشکار میشوند، پدیدار میشوند. بروز در اصل به معناي ظهور پس از خفاست و در اینجا به معناي بیرون آمدن از « برزوا » -5
قبرهاست، گویا آنها در قبرها پنهان بودند و در قیامت آشکار میشوند، هر چند که در همان حالت قبلی نیز براي خدا آشکار
بودند.
به معناي بسته شدن دو چیز یا دو نفر با یک ریسمان است. « تقرین » . به هم بسته شده « مقرّنین » -6
غلها، زنجیرها. جمع صَفَد. « الاصفاد » -7
لباسهاي آنها، پیراهنهاي آنها. جمع سربال است که به معناي چیزي است که بدن را میپوشاند، مانند زره و پیراهن، « سرابیلهم » -8
ولی بیشتر در پیراهن استعمال میشود.
قیر، ماده سیاه رنگی که در قدیم از بعضی درختان به دست میآوردند و با آن امراض پوستی شتران را معالجه « قَطران » -9
میکردند و مادهاي قابل اشتعال بود. امروز به قیر که از نفت به دست میآید قطران گفته میشود و نیز به مس گداخته شده هم
قطران گفته میشود.
علت براي تعذیب مجرمان است. « لیجزي » -10
عطف به محذوف غیر معین است، یعنی این کار علل مختلفی دارد و از جمله آنها علتهایی است که بیان « و لینذروا » -11 واو در
میشود.
صفحه : 630
تفسیر و توضیح
47 ) وَ قَد مَکَرُوا مَکرَهُم وَ عِندَ اللّه مَکرُهُم ... کافران براي مقابله با پیامبران، نیرنگها به کار میبردند و از جمله کفّار - آیات ( 46
قریش جهت جلوگیري از گسترش اسلام حیلهها و مکرها میکردند ولی خداوند که از نیرنگ آنها آگاه بود، نیرنگشان را به هم
میزد. در این آیه همین موضوع را مطرح میکند و میفرماید: آنان مکر خود را به کار بردند ولی نیرنگ آنها نزد خداست، یعنی
خدا از آن با خبر است و از آن جلوگیري میکند و در اساس، نیرنگ آنان به گونهاي نیست که کوهها از آن از جا کنده شوند،
یعنی نیرنگ آنان آن تاثیري را که گمان میبرند ندارد. این تعبیر براي کوچک کردن نیرنگ آنان است مانند:
فَما بَکَت عَلَیهِم السَّماءُ (دخان/ 29 ) آسمان بر آنان گریه نکرد.
و این شیوه خاصی در تحقیر است که با نوعی تمسخر همراه است.
این خدا نیرنگ کافران را به خودشان برمیگرداند و آن را بیاثر میسازد و با آن مقابله میکند، در آیات دیگر نیز مورد اشاره قرار
گرفته است:
وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّه وَ اللّه خَیرُ الماکِرِینَ (آل عمران/ 54 ) و نیرنگ زدند و خدا نیز چاره سازي کرد و خدا بهترین چاره کنندگان
است.
قَد مَکَرَ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم فَأَتَی اللّه بُنیانَهُم مِنَ القَواعِدِ (نحل/ 26 ) همانا کسانی که پیش از آنها بودند، نیرنگ کردند، پس خدا
پایههاي بناهاي آنان را درهم کوبید.
این یک سنت الهی و وعدهاي است که خدا به پیامبرانش داده و اراده خدا به این تعلق گرفته که نیرنگ کافران و مخالفان پیامبران
را در هم کوبد و پیامبران و جبهه توحید را پیروز گرداند. این است که در آیه بعدي خاطرنشان میسازد که چنین مپندار که خدا از
وعدهاي که به پیامبران خود داده تخلف میکند، همانا خدا بسیار قدرتمند و انتقام گیرنده است. این مطلب به عنوان نتیجه مطلب
صفحه 404 از 423
قبلی درباره مقابله با مکر کافران آمده است.
صفحه : 631
وعدهاي که خداوند به پیامبرانش داده وعده پیروزي نهایی حق بر باطل است که در آیات متعددي بیان شده است:
إِنّا لَنَنصُ رُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الحَیاةِ الدُّنیا وَ یَومَ یَقُوم الَأشهادُ (غافر/ 51 ) همانا ما پیامبران خود و کسانی را که ایمان آوردهاند،
در دنیا و در روزي که گواهان به پا خیزند (قیامت) کمک میکنیم.
کَتَبَ اللّه لَأَغلِبَن أَنَا وَ رُسُلِی (مجادله/ 21 ) خدا مقرر کرده که من و پیامبرانم غلبه خواهیم کرد.
در آیه مورد بحث براي تأکید در این خدا به وعده خود عمل خواهد کرد، دو صفت براي خدا ذکر میکند: یکی این او عزیز است
یعنی بسیار قدرتمند و تواناست و قدرت انجام وعده خود را دارد و دیگر این او انتقام گیرنده است و انتقام مظلومان و مؤمنان را از
ظالمان و کافران میگیرد. انتقام الهی براي تشفّی خاطر نیست بلکه براي اجراي عدالت است.
50 ) یَومَ تُبَدَّل الَأرض غَیرَ الَأرض ... هر چند که خداوند گاهی کافران را در همین دنیا مجازات میکند و از آنها انتقام - آیات ( 48
میکشد ولی مجازات و انتقام اصلی در روز قیامت است و در این آیه زمانی را که خدا از کافران انتقام خواهد کشید تعیین میکند
و آن روز قیامت است، روزي که زمین به زمین دیگري و آسمانها به آسمانهاي دیگري تبدیل خواهند شد.
باید دید که منظور از تبدیل شدن زمین و آسمان به زمین و آسمان دیگر چیست!
در روایات براي آن تفسیرهاي گوناگون گفته شده مانند این برجستگیها و پستی و بلنديهاي زمین از کوه و درخت و دریا از بین
خواهد رفت و زمین سطح کاملا مسطحی مانند نقره سفید پیدا خواهد کرد و آسمان نیز ستارگان را از دست خواهد داد و مانند طلا
خواهد بود، یا این به صورت نان « دحو الارض » خواهد بود، یا این از زمین و آسمان زمینههاي گناه برداشته خواهد شد و مانند روز
پاکی خواهد بود که مردم از آن خواهند خورد، یا این زمین و آسمان کنونی به کلی نابود خواهد شد و زمین و آسمان جدیدي به
وجود خواهد آمد، از نظر علم امروز نیز زمین و آسمان و ستارگان عمر معینی دارند و بالاخره روزي مجموعه آنها پایان خواهد
یافت و همه
صفحه : 632
در هم کوبیده خواهد شد و احتمالا مجموعهها و منظومههاي جدیدي به وجود خواهد آمد. همان گونه که در آغاز، همه آنها به
صورت تودههاي بخار و گاز بودند و به تدریج درهم فشرده شدند و خورشید و زمین و ستارگان دیگر و ماهها از این مجموعه
بزرگ جدا شدند.
به نظر میرسد که آنچه در روایات آمده از باب تقریب ذهن و تنزیل مطلب در حدّ فهم عموم است و آنچه واقع خواهد شد به هم
ریختن نظام موجود و پیدایش نظامی جدید است نظامی که با وضع خاص قیامت هماهنگ باشد و این قابل تطبیق با پیش بینیهاي
دانشمندان امروز است و این عمر زمین و آسمان پایان خواهد یافت. اتفاقاً در آیات متعددي از قرآن کریم نیز این پیش بینی شده
است و از درهم کوبیده شدن زمین و آسمان و بی فروغ شدن خورشید و به هم پیوستن خورشید و ماه و نابودي ستارگان در آینده
خبر داده شده است و اینک ما برخی از این آیات را در زیر میآوریم:
یَومَ نَطوِي السَّماءَ کَطَی السِّجِ ل لِلکُتُب کَما بَدَأنا أَوَّلَ خَلق نُعِیدُه (انبیاء/ 104 ) روزي که آسمان را میپیچانیم مانند پیچیده شدن
طومار بر نوشتهها. همان گونه که آفرینش نخست را آغاز کردیم، آن را باز میگردانیم.
14 ) و زمین و کوهها - وَ حُمِلَت الَأرض وَ الجِبال فَدُکَّتا دَکَّۀً واحِدَةً فَیَومَئِذٍ وَقَعَت الواقِعَۀُ وَ انشَقَّت السَّماءُ فَهِیَ یَومَئِذٍ واهِیَۀٌ (حاقۀ/ 16
از جا برداشته شوند و یکباره درهم شکنند، پس آن روز آن واقعه (رستاخیز) رخ میدهد و آسمان شکافته میشود و در آن روز
سست و پراکنده گردد.
صفحه 405 از 423
3) هنگامی که خورشید در هم پیچیده و بیفروغ گردد و - إِذَا الشَّمس کُوِّرَت وَ إِذَا النُّجُوم انکَدَرَت وَ إِذَا الجِبال سُیِّرَت (تکویر/ 1
هنگامی که ستارگان تیره شوند و هنگامی که کوهها از جاي رانده شوند.
9) پس آنگاه که چشم خیره شود و ماه تیره گردد و خورشید و - فَإِذا بَرِقَ البَ َ ص رُ وَ خَسَفَ القَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمس وَ القَمَرُ (قیامت/ 7
ماه جمع شوند.
طبق این آیات و آیات دیگر، در روز قیامت زمین و آسمان و ستارگان کاملا به هم
صفحه : 633
خواهد ریخت و وضعیت جدیدي پیش خواهد آمد و این همان تبدیل زمین و آسمان به زمین و آسمان دیگر است که در آیه مورد
بحث آمده است.
همزمان با این دگرگونی بزرگ در کائنات، همه انسانها در پیشگاه خداوندِ یگانه قهار پدیدار خواهند شد و همه از قبرها بیرون
رانده شده و در صحنه قیامت حضور پیدا خواهند کرد.
51 ) وَ تَرَي المُجرِمِینَ یَومَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الَأصفادِ ... صحنه تکان دهندهاي از صحنههاي روز قیامت ترسیم میشود و - آیات ( 49
نمونههایی از مجازاتهاي دردناك مجرمان ارائه میگردد. میفرماید: در آن روز گنهکاران را میبینی که در زنجیرها به همدیگر
بسته شدهاند و لباس آنها از قَطران است که نوعی ماده آتش زا مانند قیر است و آتش صورتهاي آنان را میپوشاند. این تعبیرها
نشان دهنده شدت و حدّت آتش جهنم است که همه وجود آنان را فرا خواهد گرفت.
مسلط شدن آتش بر صورت بسیار دردناك است و علاوه بر رنج شدید باعث زشترویی نیز میگردد و در آیه دیگري به این
موضوع اشاره شده است:
تَلفَح وُجُوهَهُم النّارُ وَ هُم فِیها کالِحُونَ (مؤمنون/ 104 ) آتش چهره هایشان را میسوزاند و آنان در آنجا زشترویند.
در آیه بعدي تأکید میکند که این عذاب سخت براي آن است که خدا میخواهد هر کسی را، آنچه را که انجام داده جزا دهد،
همانا خداوند زود حساب کننده است.
نکتهاي که در اینجا قابل توجه است این است که در این آیه همان اعمالی که انسان انجام داده به عنوان جزا معرفی میشود و این
مطلب دلالت بر تجسم اعمال دارد، یعنی در قیامت عین همان اعمالی که انسان در دنیا انجام داده مجسم خواهد شد و به صورت
بهشت یا جهنم به انسان خواهد رسید و شاید این از باب تبدّل ماده به نیرو و نیرو به ماده است.
یاد شده است و مفهوم هر « اسرع الحاسبین » و در آیهاي از او به عنوان « سریع الحساب » در این آیه و چند آیه دیگر از خدا به عنوان
دو این است که خدا در قیامت بی درنگ و بدون فوت وقت به حساب افراد رسیدگی خواهد کرد و این در بعضی از آیات از
طولانی شدن روز قیامت خبر داده شده، براي این نیست که رسیدگی به
صفحه : 634
حساب طول خواهد کشید بلکه طولانی شدن آن روز به عنوان مجازاتی براي کافران و اهل باطل است چون آن روز روز هولناکی
است و هر چه طول بکشد براي آنان دردآور خواهد بود و مؤمنان از این موضوع رنجی نخواهند برد.
آیه ( 52 ) هذا بَلاغ لِلنّاس وَ لِیُنذَرُوا بِه ... این آیه آخرین آیه از سوره مبارکه ابراهیم است و همان گونه که نخستین آیه این سوره
درباره قرآن بود آیه پایانی نیز راجع به قرآن است در آیه نخست، از قرآن به عنوان کتابی یاد کرد که نازل شده تا مردم را از
تاریکیها به سوي روشنایی بیرون برد و در این آیه، قرآن را پیامی براي مردم معرفی میکند که براي هدفهاي متعددي نازل شده
است و از جمله آنها سه هدف را ذکر میکند: نخست این این پیام براي آن است که مردم با آن بیم داده شوند، منظور این است که
در قرآن از عذاب الهی بر کافران خبرداده شده و مردم باید از آن بترسند و به راه راست و ارزشهاي دینی و اخلاقی روي آورند.
صفحه 406 از 423
دوم این این پیام براي آن است که مردم به یگانگی خدا پی ببرند. سوم این صاحبان خرد و اندیشه از آن پند گیرند و آن را چراغی
فرا راه خود قرار دهند.
خدایا، ما را آن شایستگی عنایت فرما که از آیات نورانی قرآن پندگیریم و آن را چراغ راهمان سازیم و ما را از کسانی قرار بده که
به مدد قرآن، از تاریکیهاي کفرو جهل و خود پرستی به روشنایی ایمان و تقوا راه یافتهاند.
پایان تفسیر سوره ابراهیم
صفحه :